با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+يادداشتهاي شهيد))سلطان ميرزا حسن و جمعي از شعرا نشسته بودند . ملا نبائي که يکي از شعرا بود گفت : جامي در بديهه گويي عاجز است . در اين اثناجامي وارد شد و ميرزا حسن رو کرد به جامي و گفت :من اسم 4 چيز را مي برم شما در سلک نظم درآر. پس گفت : چراغ-قلبار–نردبان–ترنج . جامي بعد از شنيدن گفت:اي گشته چراغ دولتت بدرمنير// قلبار شده سينه عدات ز تير// بر پله نردبان همت بنه پاي //از اوج فلک ترنج دولت بر گير
بعد از آن رو به ميرزا نبائي کرد و 5 کلمه گفت : منقل – تاس – شرح شمسيه – کلاه نمد
نبائي فورا گفت :
چون منقل اگر چه سوز و آهي داريم /// بر تاس فلک نه کارگاهي داريم/// با ما سخني ز شرح شمسيه مگوي /// ما نيز از اين نمد کلاهي داريم - عباس افشار
+يادداشتهاي شهيد عباس افشار)))در ايامي که سعدي تازه لب به شعر و شاعري گشوده بود در شيراز دو نفر شاعر بودند که يکي به تخلص به خاقان داشت و ديگري به فرزدق . روزي اين دو به سعدي گفتند اگر قرار است که تو در جرگه شعرا وارد شوي هر کدام از ما شعري مي گوييم و اگر شعر تو مورد پسند واقع شد سلمنا ( مي پذيريم ).
فرزدق در کنار خندق آبي نشست و به رسم صوفيان گريبان چاک کرد و اشاره به آب خندق کرد و گفت : من وضو دگر ز آب خندق نکنم ...خاقان نيز اشاره به سعدي کرد و گفت: من گوش دگر به حرف احمق نکنم .... سعدي که سر شکسته شده بود اشاره به خاقان کرد و گفت : نامردم اگر دفتر اشعار تو را ....مانند گريبان فرزدق نکنم. - عباس افشار
+كاروان مي آيد از شهر دمشق/// برسر خاك شه سلطان عشق /// كاروان با خود رباب آورده است /// بهر اصغر شير و آب آورده است ///كاروان آمد ولي اكبر نداشت ///ام ليلي شبه پيغمبر نداشت ///كاروان آمد ولي شاهي نبود /// بر بني هاشم دگر ماهي نبود.