»» محرم
چو گفتم کربلا، جان جهان سوختنوشتم تشنگی آب روان سوخت
از آن صحرا که شد صحرای محشر
زمین آتش گرفت و آسمان سوخت
ز اصحاب فتوت در صف جنگ
سخن از دل چو آمد بر زبان سوختقیام نور و ظلمت بود آن روزکه جسم و جان پیدا و نهان سوختچه گفت آن نایی آتشدم از نیکه هم نی نامه هم نی نامه خوان سوختمن از شام غریبان چون بگویمکه آن شب تا سحر عمر زمان سوختچه گویم من ز سرهای بریدهکه معنی برق خنجر شد، بیان سوختخزان در فصل گلهای بهشتیهجوم آورد و باغ و باغبان سوختکه زد آتش به بال خیمه عشق؟چه دستی سرپناه کودکان سوخت؟غروب غم رسید و لحظه کوچپرستو پر گشود و آشیان سوختتن زین العباد از آتش تبچو مشعل در میان کاروان سوختشهاب تیر دشمن از کمان جستکمان شد پشت چرخ و کهکشان سوخت
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شهید عباس افشار ( جمعه 90/9/11 :: ساعت 11:25 عصر )
»» شهید عباس افشار
دوم بهمن سالروز شهادت رزمنده دلاور اسلام شهید عباس افشار گرامی باد
برای شادی روح شهدا صلوات
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شهید عباس افشار ( جمعه 89/11/1 :: ساعت 8:4 عصر )
»» روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
این شعر را عباس در ابتدای وصیت نامه خود آورده بود
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد شدکه به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شهید عباس افشار ( پنج شنبه 89/9/25 :: ساعت 11:11 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خاطراتی از شهید عباس افشاردستنوشته های شهید عباس افشار(فیلمنامه)دست نوشته های شهید عباس افشار( تئاتر)یادداشت های شهید عباس افشاریاران شهیداردوی بسیج نمونه ها سی سال پیشحاج محمد افشار پدر شهید عباس افشارزندگینامه شهید عباس افشاروصیت نامه شهید عباس افشار[عناوین آرشیوشده]