سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از قریش پرسیدند ، فرمود : ] اما خاندان مخزوم : گل خوشبوى قریش‏اند ، دوست داریم با مردانشان سخن گفتن ، و زنانشان را به زنى گرفتن . امّا خاندان عبد شمس : در رأى دور اندیش‏ترند و در حمایت مال و فرزند نیرومندتر . لیکن ما در آنچه به دست داریم بخشنده‏تریم ، و هنگام مرگ در دادن جان جوانمردتر ، و آنان بیشتر به شمارند و فریبکارتر و زشت کردار ، و ما گشاده زبان‏تر و خیرخواه‏تر و خوبتر به دیدار . [نهج البلاغه]
شهید عباس افشار
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دست نوشته های شهید عباس افشار( تئاتر)

قبلا گفته بودم که عباس با اخلاق خوش و روحیه شادش بچه های زیادی را به مسجد جذب کرده بود و فعالیتهای ورزشی و هنری انجام میدادند . در زیر نمونه هایی از تئاتر و میان پرده که توسط گروه او در مناسبتهای مختلف در مسجد اجرا میشد را ملاحظه می نمایید.
شخص شیک پوشی در حال راه رفتن در یک کوچه است و ظاهری خسته دارد . خورشید در وسط آسمان است و هوا بسیار گرم .
در اینجا صحنه قطع شده و دوربین کوچه ای را نشان میدهد که دو کودک جلوی درب حیاطشان مشغول بازی هستند . در همین حال مرد از پیچ سر کوچه وارد میشود و چشش به این دو کودک می افتد.
مرد با حالتی که گویا فکری به سرش زده به آن دو نزدیک میشود و آنها به مرد سلام میکنند و مرد جواب میدهد و بعد میگوید: آفرین چه بچه های خوبی شما چند سالتونه . یکی میگوید 10 سال و دیگری میگوید 11 سال . مرد میگوید : میشه یه کم آب برایم بیاورید. پسر کوچک: چشم و سریع بلند میشود و وقتی چند قدم رفته (کنار درب نیمه باز حیاط) برمیگردد و می گوید: آقا دوغ میخوری ؟ مرد جواب میدهد: فرقی نمیکنه خیلی ممنون.  پسر میرود و بعد از چند دقیقه با یک ظرف سفالی پر از دوغ برمیگردد . مرد که بسیار تشنه بود همه دوغ را با میل میخورد و میگوید به به عجب دوغ خنکی .  پسر میگوید: بازم بیارم ؟ مرد با حالتی که معلوم میشود باز هم میخواهد میگوید : نه آخه زحمت میشه . پسر میگوید: نه چه زحمتی  مرد میگوید : نه دیگه حتما خونه خودشونم میخوان از این دوغ بخورن . پسر میگوید: نه ما این دوغ را نمیخوریم آخه یک موش توی آن افتاده بود .  مرد که این حرف را میشنود عصبانی شده و با ناراحتی ظرف دوغ را به زمین زده و میشکند. پسر که این صحته را می بیند با حالت ناراحتی و گریه فریاد میزند : مامان مامان این آقا کاسه سگمونو شکست . دراینجا دوربین صورت برزگ و تعجب زده مرد را نشان میدهد که با عصبانیت زیر لب میگوید کاسه سگ ؟!؟!!!!
این میان پرده قرار بود با یک دوربین سوپر8 که خریده بودیم فیلمبرداری شود ولی بصورت میان پرده در یکی از مناسبتهای سال در مسجد اجرا شد.عباس نقش مرد شیک پوش را بازی کرد و حمید و دیگری را که نامش یادم نیست نقش بچه را بازی کردند. یادم می آید برنامه به قدری جالب اجرا شد که در پایان تئاتر صدای خنده تمام مسجد را برداشته بود و جالب تر این بود که یکی از بچه ها بنام کاظم  از خنده روی زمین اقتاده بود و در حالی که نفسش بند آمده بود با مشت و لگد به زمین میکوبید و باعث خنده مضاعف حاضرین شده بود. 

******************************************

ادامه دارد...........



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شهید عباس افشار ( جمعه 89/9/19 :: ساعت 9:49 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کتاب زندگینامه شهید عباس افشار
خاطراتی از شهید عباس افشار
دستنوشته های شهید عباس افشار(فیلمنامه)
دست نوشته های شهید عباس افشار( تئاتر)
یادداشت های شهید عباس افشار
یاران شهید
اردوی بسیج نمونه ها سی سال پیش
حاج محمد افشار پدر شهید عباس افشار
زندگینامه شهید عباس افشار
وصیت نامه شهید عباس افشار
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 36
>> بازدید دیروز: 6
>> مجموع بازدیدها: 69685
» درباره من

شهید عباس افشار

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دستنوشته های شهید عباس افشار[3] . دفاع مقدس . زارع . سالانقوچ . شهدا . شهریار . شهید . عباس . فرارت . معصومی . نفیسی . هادیزاده . یدالهی . استادافشار . افشار . تراب اقدامی . جنگ تحمیلی .
» آرشیو مطالب
آذر 89
فروردین 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عباس افشار
عاشق آسمونی
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه
لحظه های آبی
پنجره ای رو به سپیدی
چم مهر
کارگاه داستان متعهد
سکوت ابدی
حامل نور ...
پرپر
نغمه ی عاشقی
تنهایی......!!!!!!
خاطرات دکتر بالتازار
پروانگی
هستی تنهاااااا.....
معیار عدل
.: شهر عشق :.
منادی معرفت
پیامنمای جامع
بادصبا
تبسمـــــیـ بهـ ناچار
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
حرم الشهدا
برادران شهید هاشمی
روشن تر از خاموشی
سیاسی
عشق
Manna
بشری
سیاه مشق های میم.صاد
کابینت ام دی اف محمدی 09126600583 شهریار
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
محمد قدرتی
ورزشهای رزمی
مهاجر
مردود
جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
ندای حق
مکاشفه مسیح
هر چی تو دوست داری
فدائیان ولایت
منتظران شهادت
این نجوای شبانه من است
مائــده الهی
روانشناسی
با ولایت زنده ایم
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
هیئت
سایه های خیال
کنج دلتنگی های من!
اصولی رایانه
IR.IRAN
همسایه خورشید
ستاره خاموش
خیارج سرای من است
سلام بر ساقی عطشان کربلا
 از همه جا از همه رنگ
عدالت جویان نسل بیدار
تجربه های مربی کوچک
صل الله علی الباکین علی الحسین
ghamzade
مهندسی متالورژِی
علیرضا افشار
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
xXxXx تــــبــلــیـــغــات رایـــگــان xXxXx
دلگویه های دو خادم
ستاره
مناجات با عشق
نسل تو در تو
فقط من برای تو
یادداشتهای روزانه رضا سروری
عکس میخوای کلیک کن
...افسانه نیست
بسوی ظهور
تربیت بدنی حوزه 8 مرکزی روح الله(ره)شهریار
* امام مبین *
عکس های باغبادران
..::منتظر بیداری::..
Ali reza khosravi
سه ثانیه سکوت
سلام بر تمام شهیدان
گل نرجس
داستان نویس
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
تفسیر
یک مشت آفتاب
ظهور
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
خورشید نی ریز
فانی
رویای شبانه
حاج آقا مسئلةٌ
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
رویای زیبا ...
ایران من
تنها
کشتی کج
ریحانه لپ لپ
جمع آوری و تدوین آثار شهدای شهریار
وبلاگ صدف= عشق طلاست
سایه
محمود
روستای خاصلو
عرش یا فرش؟!!
اردویی کانون فرهنگی حوزه 8
بی تو هرگز باتو شاید
نیستان
آقا جون آجرک الله...
جوونی کجایی...
حرف دل
شرکت نمین فیلتر
شهید حمید رضا نفیسی
آشنای غریب
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
توتیام
شکلک کده
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
امیدت را ناامید نکن
مشاغل مورد نیاز افراد
شهدای باغبادران
خانواده
خوشتیپ پیامرسون
بچه ها سلام
دلنوشته های من
مسأله شرعی
باش باش باش
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
طراوت باران
خورشید هشتم
معماری
من.تو.خدا
دست نوشته هایم
fereshteh
مجله اینترنتی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان















































































» طراح قالب